به گزارش بنکر (Banker)، اگر بخواهیم از زاویه رشد قیمتها و انعکاس تورم پرقدرت در سبد مصرفی خانوارها دست به قیاس بزنیم باید به ردهبندی تورمی این دو کشور در سطح جهانی استناد کنیم.
آمارهای بینالمللی میگویند که ایران ششمین کشور پرتورم جهان در سال ۲۰۲۰ بوده و این بدان معناست که ایران تنها پنجپله پایینتر از ونزوئلا، یعنی پرتورمترین کشور جهان ایستاده است. هرچند چالشهای پرشمار ساختاری در اقتصاد ایران کانون توجه بسیاری از محافل کارشناسی است، اما کارشناسان با در نظر گرفتن تفاوتهای ساختاری این دو کشور استدلال میکنند که ایران نمیتواند به سرنوشت ونزوئلا دچار شود.
چشمانداز اقتصادی
همه برآوردهایی که از وضعیت شاخصهای منتخب اقتصادی کشورمان صورت گرفته نشان میدهد که اقتصاد ایران بر مسیر درستی حرکت نمیکند. از رکود عمیق و بلااستفاده ماندن ظرفیت بنگاههای تولیدی گرفته تا نوسانات گاه و بیگاه نرخ ارز و ثبت رکوردهای تورمی، همه و همه نشان میدهند که اقتصاد نیازمند اصلاحات عمیق ساختاری است.
اقتصاد امروز ایران محصول کجکارکردی سیاستگذاران گذشته و رخنه فساد در لایههای مختلف آن است. بررسیها نشان میدهد با وجود شناسایی ریشههای اصلی مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، نهادهای تصمیمگیر یا ارادهای برای حل این معضلات و گرفتاریها ندارند یا در یافتن راه خروج از بنبست مشکلات ناکام میمانند.
اما مساله هرچه باشد خود را در گرانیهای پیدرپی در همه سطوح اقتصادی، زیانده شدن کارگاههای صنعتی و از بین رفتن قدرت خرید خانوارها و سقوط طبقات مختلف اقتصادی و معیشتی نشان داده است. مجموعه این گرفتاریها و مشکلات بسیاری را برآن داشته تا مقوله ونزوئلاییشدن اقتصاد ایران را مطرح کنند و هشدار دهند که در صورت بیتوجهی به مجموعه این مشکلات، ایران نیز به سرنوشت فلاکتزدهترین و تورمزدهترین کشور جهان گرفتار میشود.
نقطه مشترک
یکی از نقاط مشترک اقتصاد ایران و ونزوئلا تورم بالا و گرانی کالاهای مصرفی است. کشور ونزوئلا سالهاست که لقب پرتورمترین کشور جهان را از آن خود کرده و هیچ گشایشی در سطوح مختلف اقتصادی آن با گذشت زمان دیده نشده است. در ایران نیز نرخ تورم طی این سالها به طور مداوم در حال رشد بوده بهطوری که بر اساس آمار ارائه شده نرخ تورم کنونی ایران به ۴۳ درصد رسیده است.
از همینرو ایران هماکنون در جایگاه ششم جهانی از نظر نرخ تورم بالا ایستاده است. اما چه شد که ونزوئلای ثروتمند به ناگاه از قله اقتصاد آمریکایجنوبی به قعر جهانی فرو رفت؟ بررسیها نشان میدهد که این کشور گرفتار نفرین منابع شده به طوری که وابستگی مطلق به درآمدهای نفتی و خیز برداشتن قیمت طلای سیاه در دهه ۷۰ این کشور را در این تصور فرو برد که سیل درآمدهای حاصل از فروش نفت همیشه به کشور سرازیر خواهد شد.
اما دیری نپایید که لطمات این وابستگی را با افت قیمت نفت و از دستدادن مشتریان نفتیاش تجربه کرد. نکته نگرانکننده آنکه با وجود تکمحصولی بودن اقتصاد این کشور و افت شدید درآمدهای حاصل از فروش نفت، این کشور کماکان به سیاستهای اعطای سوبسید و افزایش رفاه در کنار سرکوب انگیزههای تولید ادامه داد. به عبارتی زمانی که قیمت نفت افت کرد این کشور به جای دست کشیدن از سیاستهای گسترده رفاهی، دامنه آن را گستردهتر کرد.
این دو سیاست مخرب در کنار یکدیگر و پابهپای هم در حال حرکت بودند و در نهایت معضلات جدیدی از جمله کنترل دستوری قیمت ارز و گسترش خلق پول در اقتصاد هویدا شدند.
سیاستهای پوپولیستی
زمانی که چرخه ورود دلارهای نفتی به این کشور مختل شد قیمت ارز میل به افزایش پیدا کرد با این حال دولت برای آنکه شرایط را عادی جلوه دهد سعی در سرکوب قیمت ارز داشت. این مساله نیز دو پیامد روشن برای این کشور به همراه داشت؛ اول تداوم واردات محصولات از خارج و همچنین از بین رفتن بیشتر انگیزه تولید در داخل. اما کشوری که دیگر درآمدی از اقتصاد تکمحصولیاش به دست نمیآورد چگونه میتوانست خود را سرپا نگه دارد؟ روشن است که خلق پول به کمک دولت این کشور آمد و بانک مرکزی با روشن نگه داشتن چاپ پول همه منابع مالی لازم برای تامین هزینههای دولت را فراهم میکرد. این همان اتفاقی است که جرقه رشد سرسامآور قیمتها در این کشور را زد.
به عبارتی دیگر دولت در زمان مواجه شدن با مشکلات و گرفتاریهای ناشی از کاهش درآمد، به ناچار از مسیر چاپ پول تامین مالی میکرد و دست از سیاستهای رفاهیاش نمیکشید. به گمان دولت این همان راهی بود که میتوانست منجر به راضی نگه داشتن مردم و جامعه باشد این در حالی است که این طبقات مختلف درآمدی ضربه اصلی را همان جایی خوردند که دولت سیاستهای حمایت از اقشار را پی میگرفت.
تفاوت رشد نقدینگی
با توجه به مسائل یاد شده آیا میتوان گفت که اقتصاد ایران نیز به سرنوشت ونزوئلا دچار میشود؟ بسیاری معتقدند که با وجود شباهتهای بسیاری که این دو کشور دارند نمیتوان نسخه یکسانی برایشان تجویز کرد. یکی از عمده تفاوتهایی که ایران و ونزوئلا با یکدیگر دارند در رشد سالانه نقدینگی است. با وجود همه نگرانیهایی که در خصوص رشد نقدینگی در ایران وجود دارد اما میزان رشد حجم پول در این دو کشور تفاوتهای زیادی دارد. براساس آخرین آمارهای اعلامی از سوی بانک مرکزی، نرخ رشد نقدینگی در رکوردی جدید به ۴۰/۶ درصد در پایان سال گذشته رسیده است.
بررسیهای قبلی نیز نشان میدهد که متوسط رشد سالانه نقدینگی در اقتصاد ایران حدود ۲۵ درصد بوده است با این حال آمارهایی که از کشور ونزوئلا وجود دارد نشان میدهد که نقدینگی این کشور در طول چند سال به بیش از ۲ برابر نیز رسیده است.
این همان چیزی است که بین ایران و ونزوئلا تفاوت ایجاد میکند. با وجود اینکه هر دو برای تامین مالی از منابع پولی بهره میگیرند اما شدت این مساله در اقتصاد ایران بسیار کمتر است. برای مثال دولت ایران از زمان اعمال تحریمها و با وجود کاهش درآمدهای نفتی به مسیرهای دیگری برای تامین هزینههایش روی آورد.
فروش اوراق مالی، واگذاری اموال دولتی و همچنین افزایش درآمدهای مالیاتی همه و همه جایگزینهای مناسبی برای نفت در این سالها بودهاند. هرچند به باور کارشناسان ایران هنوز هم بخش زیادی از منابع مالیاش را از نفت تامین میکند با این حال بخش غیرنفتی نیز در ایران قوت گرفته است.
چشم انتظار اصلاحات ساختاری
مساله مهم دیگر بدهی خارجی این دو کشور است. بررسیها نشان میدهد که ونزوئلا بدهی خارجی بسیار بالایی دارد و همین مساله نیز این کشور را در قعر گرفتاریهای اقتصادی فرو برده است. با این حال ایران جزو کشورهایی است که پایینترین بدهی خارجی را دارد. بنابراین میتوان از این جهت نیز اعلام کرد که ایران وضعیت مناسبتری از ونزوئلا دارد.
بنابراین هرچند طی سالهای گذشته بارها مساله ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران از سوی کارشناسان تایید و یا رد شده است باید بپذیریم که گرفتاریهای زیادی در لایههای مختلف اقتصاد ایران وجود دارد که بیتوجهی به آنها میتواند پیامدهای ناخوشایندی برای کشور به همراه داشته باشد.
به باور کارشناسان درمان بیماری تورم در اقتصاد ایران اگرچه میتواند با درد همراه باشد اما تحمل این درد در یک دوره کوتاه میتواند منجر به بهبود این بیماری لاعلاج برای همیشه شود. بدیهی است یکی از مهمترین اقداماتی که باید از سوی دولتها پی گرفته شود خاموش کردن موتور نقدینگی و جلوگیری از پولیسازی کسریبودجه است.
بدیهی است اگر بودجه دولت همچون گذشته با کسری بسته شود نمیتوان جلوی تامین مالی دولت از مسیر بانک مرکزی را گرفت. بنابراین اصلاح بودجه نیز یکی از گامهای مهمی است که باید برداشته شود. بنابراین سیاستگذار باید تمام روزنههایی که منجر به رشد پایدار نقدینگی میشوند را ببندد تا بتواند از تداوم رشد قیمتها و افزایش نرخ تورم که در تمام لایههای اقتصادی نفوذ کرده جلوگیری کند. در مجموع باید گفت که تنها از مسیر اصلاحات ساختاری است که میتوان از شکلگیری ابرتورم ونزوئلا در ایران جلوگیری کرد.