مهار تورم به عنوان یک هدف بنیادین، باید در صدر اهداف مسوولان تصمیمساز و سیاستگذار کشور قرار بگیرد.
اساسا مهار تورم سنجهای است که مبتنی بر آن میتوان سیاستهای کلان کشور در حوزههای گوناگون را برنامهریزی کرد.
برخی تلاشهای ذینفعانه در زیر پوست تحولات اقتصادی کشور در حال وقوع است که معتقدم میتواند منجر به سقوط آزاد اقتصادی شود.
اما موضوع چیست و چرا میتواند برای اقتصاد و معیشت خانوادههای ایرانی خطرناک باشد؟
خوب است نگاهی به اعداد و ارقام اقتصادی ماههای اخیر داشته باشیم تا دورنمای بحث موردنظر شکل واقعی خود را پیدا کند.
برای نخستینبار است که نرخ تورم نقطه به نقطه در اقتصاد ایران در شهریور ماه سال جاری براساس گزارش مرکز آمار ایران به ۳۱,۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
وقتی تورم به یک چنین نقطهای میرسد یعنی سیاست کنترل نقدینگی به هر ضرب و زور دولت به نتیجه رسیده است.
در واقع تورم نقطه به نقطه از عدد ۴۰درصدی قبل به مختصات ۳۱.۵درصد رسیده است.
میتوان پیشبینی کرد که با همین دست فرمان نرخ تورم نقطه به نقطه در مهر ماه به ۳۰ درصد هم برسد.
در واقع سیاستهای اعمالی درخصوص نرخ بهره بالا که اوراق قرضه را طی ماههای اخیر بین ۳۱ تا ۳۲ درصد عرضه میکند، در حال جواب دادن است.
روندی که باعث شده ایران حتی زمانی که به لبه جنگهای منطقهای میرسد، نرخ ارز بالا را تجربه نکرده و بازارهای مختلفش از جمله بازار ارز در وضعیت باثباتی قرار بگیرد.
در واقع نرخ دلار چندان افزایشی نشود. اتفاقی که رخ میدهد این است که بخشی از نقدینگی به سیستم بانکی رفته و تبدیل به سپرده شود.
از سوی دیگر در قالب صندوقهای درآمد ثابت باقی مانده و باعث سونامی در بازارها نشود.
اما در شرایطی که دورنمای اقتصاد و شاخصهای کاملا ثبت است، ناگهان برخی گروههای ذینفع وارد میدان شده و اعلام کردهاند، اقتصاد ایران دیگر نمیتواند فشار نرخ بهره بالا را تحمل کند!
پرسش اساسی این است چه کسانی نمیتوانند این نرخ بالا را تحمل کنند؟
من و شما و عموم مردم که ذیل این افراد نیستیم و لذت میبریم که نرخ تورم نزولی شود. پس چه کسانی ذینفع هستند و سود میبرند؟
افراد و جریاناتی که بدهیهای زیادی دارند و من و شما و عموم مردم با افزایش تورم، هزینههای آنها را حساب میکنیم، تلاش میکنند نرخ بهره حقیقی را کاهشی کنند.
توجه کنید این افراد و جریانات تلاش میکنند مسیر نرخ بهره حقیقی را که از منفی ۱۶ در سال قبل به منفی ۳ رسیده و قطعا سال آینده مثبت میشود، را بازگردانده و به سمت منفی شدن بیشتر سوق بدهند.
اجرای این ایده باعث میشود دوباره نقدینگی بیشتر، تورم بالاتر و بدهیهای افزونتری ایجاد شود.
چه تصمیمی این شرایط را ایجاد میکند؟
وقتی نرخ بهره بدون ریسک در اقتصاد ایران نزولی شود، نرخ تسهیلات هم طبیعتا نزولی میشود؛ در این شرایط تورم فزاینده و ثروت ذینفعان بیشتر میشود.
یک بار در سال ۹۸ و ۹۹ همین نوع تصمیمات اتخاذ شده و باعث بروز مشکلات جدی اقتصادی و معیشتی شدند.
در سال ۹۹ نرخ بهره بین بانکی از ۱۸درصد به ۸ درصد رسید؛ ناگهان بورس پمپاژ شد، بازار دچار تکانه شد و اقتصاد ایران وارد دورههای تورمی بالا شد.
روشن است که برخی افراد و گروههای سوداگر از پایین آمدن نرخ تورم در اقتصاد ایران ناراحت و نگرانند و تلاش میکنند با اتخاذ سیاستهای غیرمتعارف این روند را متوقف کنند.
اما چه باید کرد؟
به ضرس قاطع باید سیاستهای کنترل نقدینگی به نفع عمومی اعمال شود. در اقتصاد هم باید اجازه داده شود، بنگاههایی که بدهی کلانی ایجاد کردهاند، غربال شده و اقتصاد تسویه شود.
در قبال این نوع سیاستهای پولی انقباضی، دولت میتواند به بنگاههای اقتصادی کمک کند تا فضا رقابتیتر شود.
مهار نرخ تورم، باید مهمترین هدف مسوولان اقتصادی باشد و مجموعه سیاستها باید در راستای تحقق آن حرکت کند.
اینکه تورم کنترل نشود تا برخی بنگاههای بتوانند وضعیت پایدار داشته باشند با هیچ عقلی سازگار نیست.
فرد و بنگاهی که بدهی ایجاد نکرده چه گناهی دارد که باید هزینه سوداگران را بپردازد؟ من و شما هستیم که با تحمل تورم بالا، بهره بدهی این افراد سوداگر را میپردازیم.
اعدادی که حقیقت را روشن می کنند
در امریکا طی ۴۳ سال گذشته، تنها ۳ سال وجود دارد که نرخ بهره حقیقی منفی بوده است.
۲ سال از این ۳ سال در دوران کووید – ۱۹ به عنوان بزرگترین بحران نیم قرن اخیر بوده است.
در آن ایام دولت امریکا ناچار شد، نقدینگی خلق کند تا سیاستهای نرخ بهره حقیقی در پیش بگیرد.
اما در ایران طی ۴۳ سال گذشته، ۳۳ سال نرخ بهره حقیقی منفی بوده است. این اعداد چه حقیقتی را نمایان میکنند؟
این واقعیت را هویدا میکنند که ذینفعان تورم هستند که در حال اعمال سیاستگذاریهای مدنظرشانند. سیاستهایی که هزینه آن بر دوش اقشار محروم و متوسط جامعه تلنبار میشود.
سیاستهایی که باعث شده ایران همواره در راس کشورهای با تورم بالا باشد؛ فشارهایی که مردم ایران را از منظر اقتصادی نحیفتر از هر زمان دیگری کرده است؟
آیا موعد پایان اعمال چنین فشارهای فزایندهای به اقشار محروم و متوسط جامعه نرسیده است؟
دزد ها شاید وجدان نداشته باشند ولی ترس را دارند، اما مفسدهای اقتصادی نه وجدان دارند نه ترس!




خدا از همتی نگذره،همتی نماینده گروهی هست که در جهت کاهش نرخ بهره تلاش میکنه،هیچ تضمینی نیست با کاهش نره بهره و شروع سقوط آزاد اقتصادی، ایران به دلیل شیوع گرسنگی، خالی از جمعیت نشه،خوب جز اسرائیل کی اینو میخواد؟همتی عزل نشه ایران از صفحه روزگار عزل میشه
طرفداران افزایش نرخ بهره در واقع ازتشدیدرکودتورمی وکوچکترشدن هرچه بیشتر سفره مردم حمایت میکنندودلیلش میتونه منافع شخصی یاعدم درک درست از وضعیت اقتصادی ایرانه.درهرتحلیلی ظرف زمانی و مکانی پارامترموردنظربایدلحاظ بشه و مقایسه اقتصادایران باآمریکابسیارمضحکه.