وام های تکلیفی به دلیلی افزایش ریسک اعتباری در همه دنیا ممنوع است و به عقیده اقتصاددانان نه تنها کمکی به اقتصاد کشور نمیکند بلکه منجر به بروز تورم و به ضرر کشور است.
به گزارش بنکر (Banker)، متأسفانه سالهاست این موضوع در قالب تبصرههای بودجه وجود دارد و بانکها مکلف به تأمین مالی میشوند و اساساً ریشه زیاندهی مزمن بانکها و به خصوص بانکهای دولتی از همینجا شکل میگیرد.
همه دولتها چون منبع کافی ندارند، برای اینکه بخشی از مشکلاتشان حل شود و چون نمیتوانند مشکل را حل کنند به بانکها فشار میآورند که وام بدهند. هم مجلس این موضوع را تصویب میکند و هم دولت به بانکها تکلیف میکند.
نتیجه این میشود که خلق نقدینگی و تورمی که مردم الان شاهد آن هستند و از آن رنج میبرند، نتیجه تسهیلات تکلیفی و وام گرفتن عده خاصی از سیستم بانکی است.
این تسهیلات با ایجاد ناترازی در بانکها یکی از عوامل خلق پول و تورم در کشور به شمار میروند و در نتیجه هر چند برای اهداف رشد و توسعه اقتصادی در نظر گرفته میشوند اما در نتیجه آثار زیانباری برای اقتصاد دارند به خصوص اگر میزان این تسهیلات از میزان توان تسهیلات دهی بانکها و شبکه بانکی فراتر باشد.
نتیجه تسهیلات تکلیفی
- پرداخت وام های تکلیفی موجب کاهش بهره وری در سیستم بانکی می شود.
- خرید اوراق، تسهیلات تکلیفی، سپرده قانونی منابع بانکها را کاهش میدهد.
- تعیین تسهیلات تکلیفی برای بانکهای خصوصی مدیریت منابع را از دست آنها خارج می کند.
- تعیین تکالیف برای بانکها اقتصادی بودن ارایه خدمات را از بین میبرد.
- سنگینی مطالبات معوق بانکهای دولتی به دلیل تسهیلات تکلیفی است.
- در این گونه تسهیلات معمولاً اعتبارسنجی مناسبی صورت نمیگیرد و وثایق و تضامین کافی از مشتری دریافت نمیشود.
- بازپرداخت تسهیلات تکلیفی با مشکل مواجه است.
- مطالبات معوق مربوط به این تسهیلات، رقم بالایی به خود اختصاص داده است.
- تخصیص غیربهینه منابع مالی.
- تمرکز منابع مالی در اشخاص، گروهها، مناطق یا بخشهای خاص و توزیع ناعادلانه ثروت در جامعه.
- بروز اختلال در مدیریت نقدینگی و سودآوری بانکها.
- افزایش هزینههای دولت.
- تضعیف سیاستهای پولی در اثر تداخل با سیاستهای مالی.
- رقابت نابرابر بخش خصوصی با بخش دولتی و کاهش سهم بخش خصوصی.
- استفاده بانک مرکزی از منابع پرقدرت پول (چاپ اسکناس و خلق اعتبار) برای رفع مشکل کسری بانکها
- افزایش پایه پولی و تورم.
- تحمیل فشار زیان بانک به سهامداران و سپردهگذاران و متضرر شدن آنها.
- کاهش ظرفیت پرداخت تسهیلات به مشتریان عادی.
- نارضایتی و کاهش اعتماد عمومی به بانک.
- زیاندهی مزمن بانکها به خصوص بانکهای دولتی.