بدون مقدمه؛هنگامی که مبلغی مشخص و معین به یک کسب و کار تخصیص می یابد و بعد از انجام عملیات مختلف طی سالهای متوالی مبلغ اولیه تبدیل به چندین برابر زیان می شود، میتواند بعنوان مصداق بارزی از کسب و کار با بازدهی معکوس به حساب آید.این دیدگاه بدون شک معطوف به سیستم بانکی به صورت خاصی نمی شود و بخش تولید نیز که درگیر سیستم اقتصادی با تورم ساختاری استبه نحویکه رشد بی رویه هزینه های تولید با رشد غیر متعادل، دستوری و ناموزون قیمت نهایی محصول همراه است را نیز شامل می شود.
در این یادداشت بحث و بررسی در مورد سیستم بانکی خواهد بود. بصورت خلاصه افزایش سرمایه از محل آورده نقدی بعد از گذشت چند سال به زیان انباشته تبدیل شده و گاهاً با تجدید ارزیابی بخش ثابت دارایی ها بخشی از آن به صورت غیر نقد پاکسازی خواهد شد، اما به صورت کلی چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ با یک محاسبه سر انگشتی این دیدگاه درخصوص شرکتهای بیمه به صورت دیگر قابل تامل است که در یادداشت های بعد در مورد آن بحث خواهیم نمود.
به صورت کلی جمله ای کلیشه ای در مورد تامین مالی وجود دارد که در واقع بیانگر تامین مالی از طریق بدهی به عنوان بهترین اهرم است که در اقتصاد تورمی که آن هم با تورم از نوع ساختاری و سیستماتیک با مفاهیم غیر واقعی و انتظاری همراه است، بهترین مسیر تامین مالی محسوب می شود.
آیا این دیدگاه برای شناسایی نوع کسب و کار معکوس سیستم بانکی و اصلاح ساختاری آن کفایت نمی کند؟ بدیهی است در چنین شرایطی آزاد گذاشتن سیستم اقتصادی و از طرف دیگر کاهش محدودیتهای سرمایه گذاری میتواند نوع نگاه به سیستم بانکی به عنوان گاو شیری و تبدیل آن به گاو گوشتی در آینده را تغییر دهد که به عنوان موتور گرداننده اقتصادی در آینده باشد.
ماحصل نگاه دستوری و تامین مالی به بانکها و عدم تبدیل شدن آنها به بنگاه های اقتصادی که حامل سرمایه های خرد مردمی است، تولید زیان فزاینده برای سرمایه های مردم خواهد بود. بدیهی است این نگاه می تواند با چالش های زیادی همراه باشد که بحث و بررسی در مورد آن نیز در نشست های تخصصی و علمی پیشنهاد می شود.