این روزها هرجا که با افزایش قیمتها از لباس و لوازم منزل گرفته تا قطعه یدکی و میوه وخلاصه هر چه که هست، روبرو شده و لب به اعتراض باز میکنی، علیرغم تنوع سوژهها یک جواب ثابت و یکنواخت میشنوی؛ دلار گران شده است. البته به علت وابستگی اکثر واحدهای پولی در جهان این تنش اختصاص به کشور ما ندارد. اما این چنین بالا وپایین شدن و زلف به هم گرهشدن فقط مختص کشور ماست.
اینجانب در امور اقتصادی سوادی در اندازه اقتصاد خرد وکلان پل ساموئلسون واستاد حسین پیرنیا که ۴ واحد درسی در دانشگاه بودند دارم ونه بیشتر، اما روزگار درمکتب احتکار همه ما را صاحبنظر اقتصادی نمود وبس. اکنون «دلار هراسی» به لیست فوبیاها اضافه شده وحرف وبحث غالب در سر سفرهها، اتوبوسها و واگن مترو، قیمت دلار وسکه وافت و خیز این دو تحفه است.
از حقیر بشنوید که «کارانسی فوبیا» یعنی ترس از افزایش قیمت ارزهای بیگانه، از ترسهای نوین در این بخش بوده که حتی افراد غیر مرتبط را نیز به وحشت وا میدارد. صاحبنظران ومدیران اقتصاد خرد وکلان کشور توضیح دهند واحد پول کشور ما چیست؟ اگر دلار نیست پس چرا با تمجموج آن همه چیز تغییر قیمت مییابند؟
چرا هیجانهای رفتاری بر اکثرمردم در رابطه با این ارز وارد میشود.عملیات روانی بر علیه اقتصاد ایران و پیکر فرتوت آن از کدامین اطاق فکر هدایت میشود. امروز کبابی محله ما قیمت هرسیخ کباب را افزایش داد.چرا؟ تا کی وکجا نظریه پردازان اقتصادی کشور درمقابل این رفتارهای ناجوانمردانه باید سکوت کنند؟
به کجا شکایت ببریم؟
کمر اقشار کمدرآمد و بیدرآمد در این کشمکشها خم شد. نقش بانک مرکزی ونهادهای نظارتی در این میان چیست؟
تا کی باید هشتاد درصد افراد زیر خط فقر تاوان سایه نشینان را بدهند؟ مردم رفاه و شکوفایی مورد وعده دولت حاضر را نمیخواهند؛ حداقل از سفرههای کوچک آنها نان خالی را نگیرند. از قوه قضاییه که امروز به ملجا و امیدگاه مظلومان و دادخواهان تبدیل شده مصرا میخواهیم گیرندگان ارزهای دولتی وشبه دولتی به بهانه واردات را به عدالتخانه کشیده واجازه ندهند با نیشخند و تمسخر این مردم شریف را به سخره گیرند. قیمت دلار تا کجا باید صعود کند؟
کارتلها و مزدوران آنها کجا قصد ترمز دارند؟
کالاهایی که هیچ ارتباطی با ارز و دلار ندارند چرا ساعتی گران میشوند؟
وزارت امور اقتصاد ودارایی در کجای این میدان جنگ ناجوانمردانه ایستاده؟ دیگر کار از تبسم و لبخند گذشته برای نظر سنجی و ارزیابی رضایت مردم از پشت شیشههای دودی باید به کف خیابانها بیایند. در هیچ زمان حتی سختترین روزهای جنگ اوضاع چنین نبوده، ظاهرا عدهای قصد دارند آشکار ونهان به لابی استکبار گزارش پیروزیشان رابدهند.اما گویا در شناخت مردم دچار ارزیابی غلط شده اند؛ مردم ایران گرسنگی وسختی میکشند اما با ستمگر و فاسد دست همکاری نمیدهند. مقامات اقتصادی نیز تا دیرتر از این نشده و حوصله واعصاب مردم فرسودهتر از این نگشته پاسخی روشن، منطقی و قانعکننده به افکار عمومیبدهند.