پشت پرده فروش اوراق مشاركت ۳۰درصدي در برخي بانكها چيست؟ اين پرسش يكي از مهمترين ابهامات اقتصادي مردم ايران در اين روزهاست.
بسياري از شهروندان زماني كه با كارشناسان اقتصادي، اهالي رسانه و تحليلگران مواجه ميشوند، از آنها درباره پشت پرده اين سود ۳۰درصدي ميپرسند.
انگار نگرانند كه سرمايه آنها بازيچه برخي تصميمسازيهاي غير مولد قرار گيرد. بايد توجه داشت، از سال ۹۷ به بعد يكي از راههاي اصلي كنترل تورم در ايران، اتخاذ سياستهاي مرتبط با نرخ بهره حقيقي مثبت در ايران بوده است.
البته ايجاد نرخ بهره حقيقي مثبت هم به غير از يك سياست انقباضي در افزايش نرخ بهره نبوده است.
در ايران حتي اگر از زاويه ديد ذينفعان هم كه به قضيه نگاه شود، روشن است كه در ايران گروهي از افراد و جريانات، همچنين بنگاهها، كسب و كارها و فعالان اقتصادي وجود دارند كه با نرخ بهره حقيقي مثبت نميتوانند كار كنند.
يعني اين بنگاهها با تورم پايين نميتوانند ارزش افزوده مورد نظر خود را خلق كنند، بنابراين به دنبال راهكارهايي هستند كه نرخ تورم در جامعه را بالا برده و زمينه كسب سود بيشتر را براي خود و اطرافيانشان فراهم كنند.
بنابراين بايد توجه داشت كه بسياري از اين تصميمسازيها مرتبط با مشكلات امروز كشور نيست و ريشه در مشكلاتي دارد كه طي دهههاي متمادي دوام داشته است. در ۴۰سال گذشته، حدود ۳۰سال نرخ بهره حقيقي در كشورمان منفي بوده است.
اينكه بانك مركزي ناگهان در اين بازه زماني اقدام به افزايش نرخ بهره آن هم به صورت مقطعي در يك دوره كوتاه ميكند، ناشي از تكانههايي است كه اقتصاد در بازارهاي مختلف به صورت ناگهاني با آنها روبه رو شده است. اين تصميمات هم تبعاتي خواهد داشت و بازارهاي ديگر را با تكانه همراه ميكند.
مثلا در صندوقهاي درآمد بورسي نوسانات بسياري را ايجاد ميكند و منجر به تغيیر جهت نقدينگي ميشود. منظورم از اين صحبتها آن است كه اين اقتصاد ذينفعانه ايران است كه كار را به اينجا رسانده است.
اقتصاد ايران پس از سال ۹۷
براي درك چرايي تصميمات اخير بايد بررسي كرد كه چه اتفاقي رخ داده كه اقتصاد ايران پس از سال ۹۷ سياست نرخ بهره حقيقي مثبت را كنار گذاشت.
چرا در ۴سال نخست دولت روحاني يعني از سال ۹۲ تا ۹۶، نرخ بهره حقيقي در كشورمان مثبت بود اما ناگهان اين سياست از سال ۹۷ كنار گذاشته ميشود؟
جالب اينجاست بسياري از بنگاههاي اقتصادي و كسب و كارها در ايران طي سالهاي ۹۲ تا ۹۶ دچار مشكل شده بودند. دليل اين مشكل چه بود؟
بنگاههاي اقتصادي نميتوانستند در يك فضاي سالم اقتصادي و اتمسفر بدون رانت طي سالهاي ۹۲ تا ۹۶ كار كنند.
این بنگاهها در ايران عموما عادت كردهاند وامي از دولت بگيرند، اين وام را با عنوان سرمايه در گردش در حوزههاي سوداگرانه سرمايهگذاري كنند و سودهاي بالايي ببرند.
بسياري از بنگاهها در اين فضا تنفس ميكردند. فرقي ندارد كه اين بنگاههاي خصولتي باشند يا خصوصي. اين ذينفعان پس از سال ۹۶، زير ميز بازي اقتصاد زدند و از آن زمان نرخ بهره حقيقي در كشورمان دوباره منفي شد.
خلاصه تمام اين تحليلها در اين راستا است كه در ايران هر بار كه دولتها عزم جدي براي مهار نرخ تورم پيدا ميكنند، دوام پيدا نميكند و فشارهاي خارج از برنامه آغاز ميشود.
در چندين دولت اين فشارها سابقه دارد. در دولت هاشميرفسنجاني، سيد محمد خاتمي، محمود احمدينژاد و حسن روحاني اين تلاشها وجود دارد كه به نتيجه نرسيده است.
دولت سازندگي ۲سال، در دولت خاتمي، ۲سال، در دولت احمدينژاد ۲سال و در دولت روحاني ۴سال نرخ بهره حقيقي در ايران مثبت بوده و در ساير موارد نرخ بهره حقيقي در ايران منفي بوده است.
در واقع فشارها دولتها را ناچار به تغيير روش ميداد. در اقتصادي با چهارچوبهاي ذينفعانه مانند ايران، بانك مركزي هم ابزاري است براي اجراي منويات اقتصاد گلخانهاي با نرخ بهره حقيقي منفي.
امروز هم اگر دولت به اين سمت رفته، به نظرم در كوتاهمدت براي كنترل بازار دولت است و در ادامه به سمت تعيين نرخ بهره حقيقي منفي سوق پيدا ميكند.
البته نرخ دلار در ايران بهطور متوسط ۵۰ تا ۵۵هزار تومان بوده است. اگر قيمت دلار بالا رفته ناشي از اشتباه و سكون بانك مركزي بوده است.
اتاق فکر این دولت دست بی تجربه هاست . از بین بردن سهمیه بنزین در یک شب . ترس افزایش قیمت بنزین . نابودی بورس . کنترل تورم با غیر فعال کردن و رکود بازار . عدم رشد اقتصادی . دشمن هراسی و دشمن تراشی . دروغ گویی در سطح بالا . فساد در پیکره دولت . فرق گذاشتن دستوری بین دزدی و اختلاس . همه اینها کاری کرده که مردم متوسط جامعه بیش از ۶۰ درصد جامعه بصورت کفن پوش در کف خیابان منتظر مرگ باشند .
چرا کشوری با این همه ثروت اعم از نفت ومعدن وغیره به این روز افتاده که پولش بی ارزش ترین پول دنیا و۸۵درصد مردمش زیر خط فقره اول سیاست علط خارجی در اولویت نبودن منافع ملی واستفاده از افراد نالایق در جایگاههای بزرگ دزدی واختلاس بدون برخورد جدی یکی بعد ۴۰سال در پستهای مختلف میفرمایند چینی ها با روزی یک دلار زندگی میکنند اولا چینیها به هیچ موجود زنده ای دست رد نمیزنند از سوسک وخوک گرفته تا…دوما چرا مارو با عربستان مقایسه نمیکنید چرا خودتونو گول میزنید. چرا با امارات وقطر قیاس نمیکنید ما چه اشتراکی با چین داریم .
تیم ضعیف و بی سواد اقتصادی دولت بورس را نابود کردند. بورسی که در واقع موتور محرکه ی اقتصاد کشور هست بدست این بی سوادها نابود شد. جناب رئیسی که زمان مناظره های انتخاباتی قول دادند که بورس را یک هفته ای درست خواهند کرد، نه تنها آن را درست نکردند بلکه آن را نابود کردند. چی شد اون وعده و قول های دروغین ؟!!!!!!!
همهی اینها از نادانی و ناآگاهی سرچشمه میگیره
چ اون مسولی ک تصمیم اشتباه میگیره
چ اون خبرنگاری ک توهمات و تصورات اشتباه خودش رو ب عنوان یه واقعیت ب خورد مخاطبان کنجکاو اما زودباور میده
ب عنوان یه کارمند ارشد بانک، چند تا کلید ساده بهتون میدم، تجزیه و تحلیل و اتصالش با خودتون…
_ یکی از دلایل افزایش تورم ، افزایش حجم نقدینگیه
_ یکی از راههای افزایش نقدینگی ، بدهی بانکها ب بانک مرکزی + اضافه برداشتها و یا عدم پرداخت سهم بانک مرکزی از سرمایهگذاری و آورده جدید مشتریان در شعبات بانکه
_ این نوع بدهی برای بانکهای ناتراز سالیانه ۳۴٪ جریمه در بر داره
_ در سپرده ۳۰٪ی اخیر سهم بانکهای مختلف متفاوت بوده ، بطوری ک برخیها در همان ساعت اولیه روز نخست ب پایان رسید و برخی دیگه همچنان درحال افتتاح حساب ۳۰٪ هستند
فکر کنم حالا دیگه ب راحتی میتونید بفهمید ک چ سیاستی پشت این قضیه بوده
گرچه ظاهرش گیج کننده بود ، اما نتیجه خوب و درستی در بر داره
انشالله
باید قبل از اینکه دیر بشه فکری بحال جامعه کرد.فساد.رانت.ضعف مدیریت.اختلاس وتبعیض
.شده بلای جان این کشور .اگرزودترجلواین مسایل گرفته نشود.برای کشور فاجعه ببارمی اورده
اونایی که راس کارهستن بیسواد هستند و فکر رانت و چپاول، خوب دیگه اینم راهیست به ترکستان که ۴۰ ساله داریم میریم و متاسفانه ادامه داره، وقتی در این کشور شایسته سالاری نیست و هر کس بدون لیاقت در جایی که متعلق به اونیست نشسته ، همینه و ادامه دارد.