این منشور فقط جنبة آموزشی و تقویت نوعدوستی و فعالیت مثبت برای توسعة جامعه دارد و شرکتها و سازمانها فقط بر اساس آن قادر به انتخاب و حمایت از افرادی هستند که منافع جامعه را بر منافع خود ترجیح میدهند؛ بنابراین، منشور اخلاق حرفهای عملاً بار قانونی برای فردا ندارد؛ بلکه بیشتر برای سازمان، بار قانونی ایجاد میکند.
اخلاق حرفهای بخشی جداییناپذیر از زندگی مردم است که قانون نمیتواند دخل و تصرفی در آن داشته باشد. یک فرد میتواند از نظر اخلاق حرفهای سطح بسیار پایینی داشته باشد و در عین حال در چارچوب قانون عمل کند. در نتیجه قانون توان کنترل اخلاق افراد را نخواهد داشت.
اهمیت اخلاق حرفهای در اقتصاد کمسود و کاهش قوانین
امروز با توسعة تکنولوژی در همة زمینهها و در کنار آن، افزایش سختگیری سازمانهای نظارتی منجر به ایجاد محیط اقتصادی کمسود شده است. در نتیجة این امر، اخلاق حرفهای خود را بسیار پر رنگتر نشان میدهد. نقش اخلاق حرفهای در اقتصاد کمسود از دو جنبه اهمیت بسیاری دارد؛ اول آنکه کاهش سود فعالیتهای اقتصادی، طمع افراد را افزایش و احتمال افزایش فعالیتهای غیر اخلاقی را در همة صنایع افزایش میدهد.
دوم اینکه قوانین وضعشده در همة صنایع، به ویژه صنعت بیمه که بیشترین نیاز به حسننیت را دارد، منجر شده است تا هزینههای بسیاری برای پیادهسازی این قوانین بر دوش صنعت اعمال شود؛ بنابراین، شرکتهای بیمه موظفاند تا در شرایط سود کمی که بر اقتصاد امروزی حاکم است بیشتر به مسئلة اخلاق حرفهای بپردازند؛ زیرا در صورت عدم رعایت این اصول توسط شرکتهای بیمه و کارکنان آنها، در نهایت قوانینی وضع خواهند شد که منجر به وخیمتر شدن اوضاع میشوند؛ مثلاً از این قوانین، میتوان به قانون استقلال بیمة عمر از سایر رشتهها در کشور آلمان و برخی دیگر از کشورهای توسعهیافته اشاره کرد.
از آنجایی که در بیمة عمر میزان ضریب خسارت به نسبت بسیاری از رشتههای دیگر پایینتر است، در گذشته بسیاری از شرکتهای بیمه که در سایر رشتهها نیز فعالیت داشتند ریسکهای بسیاری در سایر رشتهها و در پورتفوی خود وارد کردند تا آثار منفی ضریب خسارت در بسیاری از رشتهها را با بیمة عمر، سرشکن کنند؛ این در صورتی است که بیمة عمر، کلیدیترین رشتة بیمه در توسعة جامعه است؛ زیرا پایه و اساس بسیاری از سرمایهگذاریها را در جهان تشکیل میدهد. در نتیجه، از آنجایی که شرکتها از شیوة تلفیق بیمة عمر و غیر عمر خلاف اصول اخلاق حرفهای بهره بردهاند، در این کشورها این رشته از سایر رشتهها جدا شده و در نتیجه منجر به افزایش ضریب خسارت در پورتفوی بیمههایی شد که مجوز فعالیت در رشتة بیمه زندگی را ندارند.
از طرف دیگر نیز، بیمههایی که تنها در رشتة بیمة عمر فعالیت میکنند ریسک بسیار بالایی را به واسطة تنوع بسیار پایین رشتهها متحمل شدهاند و در نتیجه، قانونگذاران مجبور به تفکیک انواع بیمة عمر در این کشورها شدند (بیمة فوت، بیمة دریافتی ماهانه، بیمة دریافتی یکجا، بیمة عمر و سرمایهگذاری و بیمة عمر سازمانی). بنابراین، به واسطة عدم رعایت اخلاق حرفهای در صنعت بیمه، قانونگذاران ملزم به تفکیک رشتههای بیمه در این کشورها شدند.
کاهش قوانین در نتیجة توسعة اخلاق حرفهای تنها به این نمونه محدود نمیشود؛ بلکه در صورت افزایش غیر اخلاقیهای حرفهای در صنعت بیمه، قوانین سختگیرانهتری بر این شرکتها تحمیل خواهد شد که منجر به کاهش سود پورتفوی بیمه میشود.
مشکلات مربوط به اعمال قوانین اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای در کسب و کار عبارت است از اولویت قرار دادن ارزشهای اخلاقی برای محل کار و حصول اطمینان از همسو بودن رفتارها با اینگونه ارزشهاست که میتوان آن را با عنوان «مدیریت ارزشها» دانست. با این حال، افسانهها دربارة اخلاق حرفهای بسیار زیاد است. برخی از این افسانهها ناشی از سردرگمی عمومی دربارة مفهوم اخلاق است. افسانههای دیگر ناشی از دیدگاههای باریک یا سادهگرایانة معضلات اخلاقی است. در ادامه به نمونههایی از این افسانهها و باورهای اشتباه اشارهای خواهیم داشت.
اخلاق حرفهای در کسب و کار بیشتر موضوعی معنوی است نه مدیریتی: هدف از اعمال برنامة اخلاق حرفهای در کسب و کار تغییر ارزشها یا روح مردم نیست؛ بلکه هدف، مدیریت ارزشها و تضاد بین آنهاست.
کارمندان ما دارای اخلاق حرفهای هستند؛ بنابراین ما نیازی به توجه به اخلاق حرفهای کسب و کار نداریم: بیشتر معضلات اخلاقی که مدیران در محیط کار با آنها روبهرو هستند بسیار پیچیده است. زمانی که یکی از موارد زیر اتفاق بیفتد، متوجه خواهند شد که قضیة تقابل اخلاقی در میان است:
تضاد ارزشی قابل توجه بین علایق مختلف؛
موارد جایگزین واقعی که میتوانند تحت تغییراتی نیز اعمال شوند؛
عواقب قابل توجه که ذینفعان را در موقعیت موجود تحت تأثیر قرار میدهند.
بنابراین، مدیران تنها زمانی متوجه نیاز به اصول اخلاق حرفهای میشوند که به طور واقعی موقعیتی را حس کنند که کمبود اصول اخلاقی حس میشود.
اخلاق حرفهای در تجارت یک رشته است که به بهترین وجه توسط فلاسفه، دانشگاهیان و نظریهپردازان هدایت میشود: عدم دخالت رهبران و مدیران در ادبیات و مباحث اخلاق حرفهای کسب و کار، بسیاری را به این باور سوق داده است که اخلاق حرفهای یک مد یا حرکتی است و ارتباط چندانی با واقعیتهای روزانة ادارة یک سازمان ندارد. آنها معتقدند؛ اخلاق حرفهای در درجة اول بحث فلسفی پیچیده یا یک مذهب است. با این حال، اخلاق حرفهای یک رشتة مدیریتی با رویکرد برنامهریریشده و شامل چندین ابزار عملی است.
اخلاق حرفهای در کسب و کار، موضوعی کوچک و اضافه بر سازمان است: بسیاری از مردم اظهار دارند که منشور اخلاقی یا لیست ارزشهای اخلاقی که سازمان به آن افتخار میکند، موضوعی پیش پا افتاده و حل شده است؛ زیرا هر کسی به طور طبیعی باید آن را دارا باشد. با این حال، ارزش یک منشور اخلاق حرفهای برای سازمان وابسته به اولویت و تمرکز آن در مورد ارزشهای اخلاقی خاص در محل کار است.
اخلاق حرفهای تجارت، موضوعی است که افراد خوب باید به موعظة افراد بد بپردازند: به نظر میرسد برخی نویسندگان در زمان انتقاد از وضعیت نامساعدِ کسب و کار و رهبران آن، خود را در موقعیت اخلاقی بالاتری میدانند. با این حال، این افراد به خوبی درک میکنند که در مدیریت سازمانها، حتی افراد خوب میتوانند اقدامات بدی انجام دهند، به ویژه هنگام استرس یا سردرگمی. مدیریت اخلاق در محیط کار عبارت است از همکاری همة ما برای کمک به همدیگر برای حفظ اخلاق حرفهای به گونهای که بتوانیم در زمان استرس یا ایجاد مشکلات اخلاقی، ارزشهای سازمانی را حفظ کنیم. استرس ممکن است یک دلیل باشد؛ اما بهانه نیست.
اخلاق حرفهای کسب و کار، پلیس جدیدی مضاف بر سایر موانع است: بسیاری معتقدند؛ اخلاق حرفهای تجارت، پدیدهای جدید است؛ زیرا بیشتر در ادبیات مدیریت مورد بحث قرار میگیرد. این در صورتی است که اخلاق حرفهای در کسب و کار برای اولین بار در حدود 2 هزار سال پیش نگاشته شد. اخلاق حرفهای در کسب و کار اخیراً به دلیل جنبش مسئولیت اجتماعی که از دهة 1960 آغاز شد، مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
اخلاق را نمیتوان مدیریت کرد: در واقع، اخلاق همیشه مدیریت میشود؛ اما، غالباً به طور غیر مستقیم مدیریت میشود؛ مثلاً در صورتی که بنیانگذار سازمان یا رهبر فعلی بخواهد، میتواند تأثیر قدرتمندی بر رفتار کارمندان یا خود کارمندان در محیط کار بگذارد. اولویتهای استراتژیک (حداکثر سود، افزایش سهم بازار، کاهش هزینهها و غیره) میتوانند تأثیرات بسیار خوبی بر اخلاق حرفهای کارکنان بگذارند. قوانین، مقررات و بخشنامهها به طور مستقیم بر اخلاقیتر شدن رفتارها تأثیر میگذارند، معمولاً به روشی که موجب بهبود منافع عمومی یا کاهش آسیب به جامعه شود. برخی هنوز هم در مورد اخلاق حرفهایِ کسب و کار تردید دارند و معتقدند كه نمیتوان ارزشهای خود را در یك سازمان مدیریت کرد.
اخلاق حرفهای کسب و کار و مسئولیت اجتماعی یک مقوله است: جنبش مسئولیت اجتماعی تنها یکی از جنبههای کلی اخلاق حرفهای کسب و کار است. مادسن و شفریتز اخلاق حرفهای کسب و کار را اینگونه تعریف میکنند:
اعمال اخلاق در داخل شرکتها
راهی برای تعیین مسئولیت در معاملات تجاری
شناسایی موضوعات مهم کسب و کار و اجتماعی
سازمان ما با قانون مشکلی ندارد؛ بنابراین ما اخلاقی هستیم: همانطور که قبلاً گفته شد، ممکن است یک فرد غالب اوقات غیر اخلاقی عمل کند؛ اما در حدود قانون عمل کند؛ مثلاً عدم ارائة اطلاعات به مافوق، سرهم کردن بودجه یا غرولند کردن دائمی در مورد سایر کارکنان و … .
مدیریت اخلاق، عملاً با محیط کاری ارتباط زیادی ندارد: مدیریت اخلاق در محیط کار شامل شناسایی و اولویتبندی ارزشها برای هدایت رفتارها در سازمان و ایجاد سیاستها و رویههای مرتبط برای اطمینان از انجام این رفتارهاست.
نگاهی به اصول اخلاق حرفهایِ مصوب در کشور
حال نگاهی به منشور اخلاق حرفهای کشور میاندازیم. منشور اخلاق حرفهای بیمهگران در تاریخ 30 آذرماه 1385 توسط سندیکای بیمه تصویب شد. این منشور شامل هشت اصل است که ابعاد مختلف اخلاق حرفهای را طبق گفتة سندیکای بیمه مد نظر قرار میدهد. اصول این منشور شامل هشت اصل زیر است:
خدمات بیمه با توجه به استانداردهای صداقت و عدالت (Honesty & Fair)
ارائة خدمات و فروش رقابتی و مبتنی بر رضایت مشتری
شرکت در رقابت عادلانه (Fair Competition) و پرهیز از رقابتهای مکارانه
ارائة تبلیغات فروش به صورت کاملاً واضح، صادقانه و عادلانه
رسیدگی سریع و عادلانه به شکایات و اختلافات بیمهگذاران و بیمهگران عضو سندیکا
ایجاد سیستم نظارتی بر خدمات شرکت
مدیریت خسارت
ارتباط کم منشور اخلاق حرفهای صنعت بیمه با اخلاق حرفهای
نگاهی به این هشت اصل نشان میدهد که عمدة این اصول ارتباط مستقیمی با اصول اخلاق حرفهای ندارند. مادة اول از اصل اول این منشور اظهار میدارد «نیازهای قابل بیمه شدن باید بر اساس اطلاعات مربوطه که از بیمهگذاران دریافت میشود، تعیین شوند و شرکتهای بیمه، بیمهگذاران را برای پاسخگویی به این نیازها یاری رسانند». این مورد ارتباط مستقیمی با شفافیت و اختیار مشتری دارد؛ اما به طور واضح به این موضوع اشاره نمیکند. شرکت بیمه از نظر اخلاقی موظف است تا نیازهای بیمهای مشتری را مشخص کند و برای انتخاب نوع پوشش بیمه، بدون انحراف کردن افکار مشتریان، انتخاب را بر عهدة وی بگذارد.
بسیار اتفاق افتاده است که بیمهها برای افزایش درآمد، بستههای بیمهای را تهیه کردهاند که برخی از اجزای آن بسته در مورد برخی از مشتریان اعمال نمیشود؛ اما مشتری برای استفاده از پوشش بیمهای مورد نظر مکلف به پرداخت حق بیمه در رشتههای نامرتبط است. این موضوع از نظر قانونی قابل پیگیری نیست؛ زیرا بیمه اطلاعات کامل را به مشتری ارائه و مشتری را وادار به سازش میکند؛ به عبارت دیگر، مشتری با آگاهی کامل این بسته را انتخاب میکند؛ چون چارة دیگری ندارد.
نمونة دیگر، مادة 2 از اصل اول «شرکتهای بیمه باید در همة امورِ خود سازگاری و مطابقت با آییننامهها، قوانین و مقررات مصوب را حفظ کنند» ارتباطی با اصول اخلاقی نداشته باشند و در صورتی که شرکت بیمه از آییننامهها و قوانین پیروی نکند مطابق قانون جریمه شود. این در صورتی است که بد اخلاقی نه تنها به سادگی قابل کشف نیست؛ بلکه قانون از جریمة آن ناتوان است.
اصل دوم از این قانون بیشتر متمرکز بر دانش متصدیان در زمینة فعالیتهای بیمهای است. این مقوله نیز جنبة اخلاقی ندارد و شرکت بیمه تنها با ارائة کارگاههای آموزشی میتواند سطح دانش متصدیان خود را افزایش دهد. مادة سوم از اصل دوم اظهار میدارد که «متصدیان شرکتهای بیمه، دانش کافی را از بیمهنامه و عملکرد شرکتها داشته باشند» این امر با اخلاق حرفهای فرد ارتباطی ندارد و با دانش در ارتباط است. اما!!! به کارگیری این دانش برای حمایت از مشتریِ اخلاق حرفهای محسوب میشود. زمانی که متصدی بیمه مطلع است که شرکت بیمة دیگری خدمات مورد نظر آنها را با هزینة کمتر ارائه نمیدهد؛ اما این موضوع را به مشتری اطلاع نمیدهد مرتکب بداخلاقی شده است. برخی از متصدیان نیز با داشتن اطلاعات کافی از شرکتهای دیگر و استفاده از نقاط ضعف آنها، این شرکتها را در چشم مشتریان تخریب میکنند تا خدمات خود را به فروش برسانند که البته این موضوع بیشتر به اصل سوم منشور نزدیک است. با این حال، در اصل سوم از این منظور اشارهای به این موضوع نشده است.
اصول چهارم تا هشتم نیز کاستیهای قابل توجهی دارند و اشارة بسیار کمی به اصول اخلاق حرفهای دارند؛ مثلاً استفاده از ارزیابان خسارت حرفهای و بیطرف به سادگی بر اساس قانون قابل اعمال است. رسیدگی به خسارت در حداقل زمان که مادة سوم از این اصل است نیز به سادگی از طریق تدوین مقررات داخلی قابل اعمال است.
بیان کاستیها
همانطور که در برخی از اصول اشاره شد، کاستیهای فراوانی در هشت اصل منشور اخلاق حرفهای صنعت بیمه مشاهده میشود. اخلاق حرفهای آنچنان گسترده است که تنها با این هشت اصل پوشش داده نمیشود؛ اما همة آنها بر این اساس استوار هستند که «با دیگران آنچنان برخورد کن که دوست داری با تو برخورد کنند».
بد اخلاقی حرفهای تنها به افراد بد جامعه محدود نمیشود؛ بلکه افراد خوب جامعه نیز ممکن است در شرایط خاص، به ویژه در شرایط استرسزا، بد اخلاقی را از خود نشان دهند. نمونههایی از اقدامات شرکتهای بیمه که منجر به بد اخلاقی حرفهای میشود در ادامه اشاره شده است:
ایجاد بستههای بیمهای که برخی از اجزای بسته برای مشتری اعمال نمیشود (در بالا توضیح داده شد.)
اعمال مقررات حداقل فروش برای مشاوران بیمه: این امر منجر میشود تا مشاوران برای رسیدن به حداقل فروش، اصول اخلاق حرفهای را زیر پا بگذارند.
حقوق پایین کارمندان: پایین بودن حقوق کارمندان و مشاوران منجر میشود تا کارمندان برای افزایش فروش و درآمد به شیوههای غیر اخلاقی متوسل شوند.
ضعیف بودن شرکت بیمه در برخی از رشتهها: زمانی که شرکت بیمه در برخی از رشتهها ضعیف عمل کرده است؛ اما نیاز به توسعة بیشتر در آن بخش دارد، کارکنان و متصدیان بیمه تمایل بیشتری به بد اخلاقی در زمینة آن رشته از خود نشان میدهند.
این موارد، تعداد کمی از موارد بیشمار عواملی است که منجر به بد اخلاقی حرفهای در صنعت بیمه میشود.
تقویت اخلاق حرفهای در صنعت بیمه
شرکتهای بیمه برای تقویت اخلاق حرفهای در صنعت بیمه باید چند اصل را در نظر بگیرند. اصل اول آن است که به صورت دائمی دورههای آموزشی و مشاورة اخلاقی برای کارکنان بیمه برگزار شود تا میزان اهمیت اخلاق حرفهای از نظر شرکت را برای کارمندان روشن کند. این امر منجر میشود تا کارمندان تمایل کمتری به بروز بد اخلاقی داشته باشند.
توجه به وضعیت اجتماعی کارمندان، به ویژه استرسهای مالی، اهمیت بسیار زیادی در زمینة توسعة اخلاق حرفهای در شرکتهای بیمه دارد، کما اینکه بسیاری از متصدیان برای افزایش درآمد تنها به دنبال فروش بیمه هستند؛ حتی اگر خرید بیمه برای مشتری زیانآور باشد.
از دیگر ابزارهای مهم برای توسعة اخلاق حرفهای در صنعت بیمه ارائة گزارش پیشرفت شرکت در صنعت است. زمانی که کارکنان شرکت بیمه خبری در زمینة افزایش سهم شرکت از بازار، افزایش ارزش سهام شرکت، افزایش تعداد شعب یا رشتههای تحت پوشش و … میشنوند، ناخودآگاه اخلاق حرفهای را بیشتر از زمانی رعایت میکنند که خبرهای منفی در زمینة پیشرفت شرکت میشنوند.
انتقادپذیری زمینهساز اخلاق حرفهای
یکی از مهمترین زمینههای توسعة اخلاق حرفهای در کشور انتقادپذیری است. زمانی که یک شرکت، سازمان و حتی ارگان دولتی ظرفیت انتقادپذیری را در خود ندارد، امکان توسعة اخلاق حرفهای در آن صنعت و حتی کشور، ممکن نخواهد شد. متأسفانه در کشور ما انتقادپذیری در بسیاری از سازمانها، چه بیمهای و چه غیر بیمهای، بسیار پایین است که در نتیجه نشاندهندة عدم تمایل شرکتها به پیادهسازی اخلاق حرفهای است. زمینهساز توسعة اخلاق حرفهای، انتقاد و در نتیجه اصلاح رویهها و فرآیندهاست که منجر به مشخص شدن کاستیها و عوامل تأثیرگذار بر بد اخلاقی حرفهای میشود.
نتیجهگیری
با توجه به موارد ذکرشده، در حال حاضر منشور اخلاقی مناسبی برای تعیین اصول اخلاق حرفهای در صنعت بیمه وجود ندارد. گرچه منشور ارائهشده توسط سندیکای بیمه اشارة کوچکی به موضوعات اخلاق حرفهای کرده است؛ اما در عمل همة اصول این منشور را به راحتی میتوان تحت قوانین و مقررات اعمال و حتی نظارت کرد. این در صورتی است که اخلاق حرفهای نه تنها از نظر قانونی قابل پیگیری نیست، زیرا بد اخلاقی نیز میتواند در چارچوب قانون انجام شود؛ بلکه نظارت بر بد اخلاقی امکانپذیر نیست؛ زیرا در بسیاری از بد اخلاقیهای حرفهای تنها فرد خاطی اطلاعات کافی از موضوع را دارد.