با همه کوششهایی که کشورهای آمریکا ستیز در همین یک دهه تازهسپری شده برای منزوی کردن دلار به مثابه فرمانروای کامیاب ارزهای جهان داشتهاند اما تقاضا برای دلار در دنیا هنوز حتی نسبت به تقاضای طلا نیز در سطح بالاتری ایستاده است.
بسیاری از مدیران سیاسی در کشورهای گوناگون در حالی که هر روز به اینکه دلار آمریکا مردم جهان را سردرگم کرده و بر رنج جهانیان میافزاید اما در پنهان برای به دست آوردن دلار برای کشور و شاید هم برای خودشان بیشتر از هر دوره دیگری کوشش میکنند.
این رخداد و این پدیده برای ایرانیان داستان آشنایی شده است.
در حالی که تا یک دهه پیش نرخ پسانداز دلاری از سوی خانوادهها یک متغیر قابلاعتنا نبود اما امروزه و بنا بر ادعای شماری از سیاستمداران و کارشناسان اقتصادی ایرانیان رقمی نزدیک به 40میلیارد دلار پسانداز ارزی دارند.
رقابت برای دلار بیشتر
به این ترتیب اکنون سه نهاد دولت -به معنای وسیع آن- و نیز بنگاهها و خانوادهها برای در اختیار داشتن دلار بیشتر با هم رقابت میکنند.
این نبرد شانهبهشانه نهادهای یادشده برای در اختیار گرفتن دلارهای بیشتر از یکسو به این دلیل است که تا آیندهای میانمدت کورسویی از امید برای اینکه یک ارز جهانروا جانشین دلار شود دیده نمیشود و چشمانداز حکومت دلار ادامه خواهد داشت.
از سوی دیگر درآمدهای ارزی قابل تصرف برای ایران نیز شوربختانه چشمانداز روشنی ندارد.
سیاست خارجی ایران از سوی دیگر به این دلیل تشدید میشود که احتمال افزایش درآمد ارزی ایران در کوتاهمدت و با ادامه شرایط امروز جهان روندی کاهنده دارد.
در چنین وضعیتی است که این روزها تشدید اختلاف دیدگاهها درباره سیاست ارزی، افزایش را تجربه میکند و از حالت کارشناسی و علمی بیرون و به جنگ سیاسی تبدیل شده است.
به نظر میرسد تا روزی که چشماندازی روشن و شفاف از عرضه ارزهای کمیاب به ویژه دلار در بازار ارز ایران دیده نشود نبرد ادامه دارد.
در این نبرد سهجانبه چه اتفاقی میافتد؟ بنگاههایی که برای ادامه فعالیتشان باید
مواد اولیه و کالاهای واسطهای تامین کنند همزمان با کمبود ارز از ظرفیت کمتری استفاده خواهند کرد و خانوادهها نیز به جای پسانداز ریالی به سوی پسانداز دلاری روی خواهند آورد.
دولت چهاردهم در این فضای گیجکننده و در وضعیتی که زیرتیغ نقد قرار دارد باید صریح و شفاف دیدگاه خود را اظهار و اعمال کند.