معضل تورم ضمن اینکه مشکلات بسیاری برای جامعه امروز به همراه دارد، برای آیندگان نیز میراثی برجای میگذارد که شباهت بسیار زیادی با حال حاضر دارد.به عبارت دیگر همین مشکلاتی که تورم برای من و شما ایجاد کرده است، نسلهای آینده نیز درصورت تداوم روند موجود با آن دست و پنجه نرم خواهند کرد.
نخستین میراث تورم برای مردم این است که رویکرد و برنامهریزی بلندمدت را از بین میبرد و دید کوتاهمدت را جایگزین آن میکند، همان اتفاقی که هماکنون نسل حاضر به دلیل تورم مزمن دهههای گذشته با آن مواجه اند؛ درواقع مهمترین نکته منفی تورم از بعد غیراقتصادی این است که همانند یک دزد، بتدریج تمام دسترنج و زحمات مردم را میرباید؛ هر ارزش افزودهای که توسط مردم خلق میشود از جیب آنها برداشته میشود و بر همین اساس یک حس بیاعتمادی به آینده ایجاد میشود. پرسشهایی نظیر اینکه آیا میتوان درچند سال آینده خانه و خودرویی خرید؟ بدین ترتیب اولین میراث تورم برای نسلهای آینده دید کوتاهمدت است، چرا که اقتصاد تورمی اجازه فکر کردن به بلندمدت را نمیدهد و بدین ترتیب جامعه ایران به یک جامعه کوتاهمدت تبدیل شده است. تمام برنامهها و اهداف اقشار مختلف جامعه از فعالان اقتصادی گرفته تا دانشجویان و دانشآموزان حداکثر دریک نگاه سه تا چهارساله شکل میگیرد و نگاه به آینده بلندمدت ترممکن نیست.
اقتصاد تورمی به دلیل اینکه قابلیت پیشبینیپذیری و چشمانداز بلندمدت را ازبین میبرد.
دومین میراث تورم، گم شدن مسیر بهره وری و خلق ارزش از طریق تولید است. در طول دهههای گذشته شرایط تورمی، وضعیتی را به وجود آورده است که همه به تورم عادت کردهاند و از آن منتفع میشوند و بر همین اساس به دلیل درآمدهایی از تورم مانند رشد قیمتها دربازارهای دارایی ایجاد میشود، کمتر به سراغ فعالیتهای بهرهور و تولیدی میروند، برای مثال اگر در یک دوره نرخ تورم کاهش قابل توجهی پیدا کند، بسیاری از مردم از این که چرا قیمت واحد مسکونی، طلا یا خودروی آنها افزایش نمییابد، ناراحت میشوند. درواقع تورم به گونهای اقتصاد را شکل داده و میدهد که مسیرهای خلق ارزش دیگری ایجاد کرده است.
میراث سوم تورم، ضرورت یک اصلاح ساختاری بزرگ در تمام شرکتها و نهادهایی است که به دلیل شرایط تورمی سرپا ماندهاند و درصورتی که تورم مهار شود، زنده نمیمانند و بر همین اساس بدون تورم نیازمند یک اصلاحات ساختاری مستمر هستند. در همین راستا، عدهای اعتقاد دارند برای دستیابی به رشد اقتصادی نیازمند تورم هستیم و برای این گفته خود به اقتصادهای چهار تا پنج دهه پیش استناد میکنند. این درحالی است که طی دهههای اخیر تجربه ثابت کرده است که تورم یکی از موانع رشد اقتصادی است و برای ازبین بردن تورم به رشد تولید نیاز است.
حال برای اینکه شرایط نسل فعلی و نسلهای آینده تغییر کند و با این میراثها روبهرو نشوند، باید به علم اقتصاد رجوع کنیم و از تجربههای شکستخورده فاصله بگیریم، بدین منظور باید اقداماتی را که اقتصادهای موفق انجام دادهاند در دستورکار خود قراردهیم و اقداماتی را که اقتصادهای شکست خورده انجام دادهاند تکرار نکنیم.