متاسفانه طعم تلخ سیاست در ایران، شاکله کارشناسی حوزههای اقتصادی را به طور کامل پوشش داده و برای همین است که هرازگاهی دولت و رییس کل بانک مرکزی از تثبیت نرخ ارز و ثبات قیمتی آن در مدت زمان کوتاهی سخن میگویند. اما با وجود تاکیدهای مقامات دولتی بر ثبات قیمتها، همواره با بیثباتی در بازارهای مالی و بروز اثرات تورمی آن در اقتصاد مواجه شدهایم.
در سایه ناملایمات اقتصادی مردم کوچه و بازار در انتظار برای نتایج انتخابات آمریکا به سر میبرند و این امید را در سر میپرورانند که اگر فرد دیگری جز ترامپ سکاندار ریاستجمهوری آمریکا شود هم بازار ارز به آرامش میرسد و هم قیمتها در مسیر کاهشی حرکت میکنند.
واقعیت اما چیز دیگری است و تا زمانی که از قدرت و توانمندی داخلی و نیروی فکری جامعه در حوزههای مختلف وارداتی و صادراتی و تولیدی استفاده نکنیم از هر نتیجهای که برای انتخابات آمریکا رقم زده میشود بینصیب خواهیم ماند. اینکه دولت وعده بدهد که تا چند هفته دیگر و بعد از پشت سر گذاشتن فشار تحریمها به دوره جدیدی در حوزه اقتصادی دست مییابیم را نمیتوانیم مثبت ارزیابی کنیم. دولت باید به جای پرداختن به معلولها، به علتها توجه کند تا تیم اقتصادی بتواند با اتکا به متخصصان و کارشناسان داخلی در حوزههای تولیدی، وارداتی و صادراتی به ریشهیابی دقیق و درست مشکلات بپردازد.یکی از عمده مشکلاتی که این روزها مطرح میشود بحث مسدود شدن منابع ارزی ایران در برخی کشورهاست.
اگر این موضوع را علتیابی کنیم متوجه ایراداتی در زمان انعقاد قراردادها میشویم. مقامات دولتی در زمان انعقاد قرارداد با کشورها نسبت به زمینههای وجودی تحریمها آگاهی کامل داشتند اما سازوکاری را فراهم نکردند که موجب تسهیل در فرآیندهای مالی با وجود تشدید تحریمها شود. در دورهای که مقامات آمریکایی در حال برنامهریزی برای تحریم بانک مرکزی ایران بودند رییس کل بانک مرکزی وقت ایران با قطعیت اعلام کرد که این اقدام آمریکا عملی نخواهد شد.
سیاستگذار به جای آنکه مقدماتی را فراهم کند که به موجب آن منابع ارزی ایران در سایر کشورها در مکانهای محفوظی قرار داده شود و اصلاحات لازم در قراردادها به منظور بازگشت آسان منابع ارزی به کشور صورت گیرد، به موضعگیری در برابر اقدام آمریکا اکتفا کرد که همین موضوع دسترسی بانک مرکزی به منابع ارزی متعلق به خودش را در شرایط فعلی غیرممکن کرده است.
واقعیت این است که ما هیچگاه یک نظام انسجامیافته برنامهریزی برای شرایط کنونی نداشتهایم و هیچگاه از بدنه کارشناسی در دانشگاهها و جامعه و گردانندگان اصلی اقتصاد یعنی تجار بهره نگرفتهایم. مجموعه این موارد شرایط بد و وخیمی را برای معیشت مردم رقم زده به طوری که قیمتها در اقتصاد به صورت لحظهای در حال بالا رفتن است. در این وضعیت آیا اصرار دولت برای خودداری مردم از سرمایهگذاری در بازارهای مالی به منظور حفظ قدرت خرید توجیهپذیر است؟
*حیدر مستخدمینحسینی/ اقتصاددان