هر چه سود وجوه نقدی بانک فزونی یابد باعث افزایش قدرت مالی و اقتصادی بانک میشود و در مقابل هر چه این امتیاز با کاهش روبهرو شود، درآمدهای بانک رو به تنزل نهاده و موجبات ضعف اقتصادی بانک را فراهم میآورد و در صورتی که این نقطهضعف بهوسیله سایر منابع تامین نشود و پوشش نیابد، بانک را بهسوی ورشکستگی سوق میدهد.
در بانکداری سنتی که سالهاست در کشورمان رواج دارد، بانکها از طریق شعب خود اقدام به جذب مشتری و طبعا جذب سرمایه میکنند. هر چه بانک قویتر و باثباتتر باشد نسبت به افتتاح شعب مختلف و متعدد اقدام میکند و موجبات جذب سرمایههای مشتریان را فراهم میآورد.
در مقابل اگر تعداد شعب کاهش یابد (هر چند موجبات کاهش هزینهها از جمله نیروی انسانی را فراهم میآورد) مانع جذب مشتری جدید شده و طبعا سرمایه قابلجذب بانک از طریق شعب جدید محقق نمیشود؛ امری که خود میتواند به ورشکسته شدن بانک در صورت وجود دلایل دیگر منتج شود.بانکها بنگاههای تجاری هستند که از طریق جذب سرمایه مشتریان اقدام به انجام فعالیتهای تجاری میکنند. اگر بانکی پس از جذب سرمایه مشتریان خود نتواند از آن استفاده بهینه کند، طبعا رضایت مشتریان خود را از دست داده و ایشان نیز به مطالبه و استرداد وجوه خود اقدام میکنند؛ امری که کاهش نسبتهای نقدینگی بانکها و در نتیجه زیان آنها را فراهم آورده و آنها را بهسوی ورشکستگی سوق میدهد.عدم انجام فعالیتهای تجاری و اقتصادی و کاهش زمینه کاری مرتبط با بانک مانع سودآوری بانک بوده و طبعا باعث ضعف اقتصادی و مالی موسسه اعتباری خواهد بود که خود از عوامل ورشکستگی بانک تلقی میشود.
خصوصا در کشور ایران که میزان تعطیلات بسیار زیاد بوده که خود باعث کمکاری و توقف عملیات است.نیروی انسانی کارآمد و تخصصی مهمترین رکن هر بنگاه اقتصادی خصوصا بانکهاست. بانکداری امری تخصصی است که علاوه بر احاطه بر امور تجاری و مالی، نیازمند مدیریت قوی نیز هست. بانکی موفق خواهد بود که دارای مدیران ارشد و متخصص باشد. طبیعی است درصورتیکه نیروی انسانی کارآمد و خصوصا مدیران ارشد بانک از ادامه همکاری و مدیریت بانک سر باز زند بانک دچار لطمه قطعی خواهد شد. یافتن نیروی انسانی متخصص، تفاهم در زمینه مدیریت ارشد بانکی بهسادگی امکانپذیر بوده و قطعا از دست دادن این نیرو تاثیر مخرب بر فعالیتهای بانکی به خاطر از دست دادن انگیزه سایر کارکنان خواهد گذاشت و اگر این خلأ در آینده پر نشود، بانک به سوی ورشکستگی قدم بر واهد داشت.سیاستهای غلط اقتصادی از جمله عدم عرضه و تقاضای مناسب، فروش گسترده سهام شرکت توسط سهامدار عمده یا موثر، تحلیلهای غلط یا اخبار کذب در خصوص شرکت که بر سهام شرکت تاثیر میگذارد، شایعات موجود در فضاهای مجازی یا در بین عوام که یکی از موثرترین دلایل افت قیمت سهام شرکتهای بزرگ است، سایر عوامل از جمله عملکرد ضعیف مدیران شرکت یا برداشتها و سوءاستفادههای شخصی از شرکت را نیز میتوان عوامل دیگر افت قیمت سهام عنوان کرد.
* امیر جعفریصامت/استاد دانشگاه و پژوهشگر علوم بانکی