منازعه نظام سیاسی آمریکا با نظام سیاسی ایران به پنجمین دهه رسیده و موقعیت و وضعیت بهگونهای است که دستکم در حرف و در مجادلههای محدود این منازعه پایانناپذیر به نظر میرسد. مقامهای آمریکایی با صراحت میگویند آمریکا با ادامه تحریم اقتصادی و تضعیف کامل اقتصاد ایران به هدف نهاییاش خواهد رسید. واقعیت این است که روزگار اقتصاد ایران نیز بهگونهای است که نشان میدهد ادعای مقامهای آمریکایی چندان دور از ذهن نیست.
و ارقام رشد اقتصاد ایران در دورههای تحریم را بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که ایران نهتنها ثروتآفرینی نکرده است بلکه با رشد منفی اقتصادی ثروتخوری کرده است. میلیونها خانواده ایرانی که درآمد آنها به مزد و حقوق دریافتی از کارفرمایان دولتی و خصوصی سنجاق در دو سال تازه سپری شده با تنگناهای واقعی روبهرو شده و سطح رفاه مادی آنها بهطور واقعی کاهش جدی داشته است. با توجه به افزایش نرخ تورم و عقب ماندن رشد مزد و حقوق از نرخ تورم و با توجه به احتمال بالای ادامه این وضعیت، اکنون شهروندان ایرانی در میان دلهره تامین معاش و حتی شغل خود گرفتار شدهاند. شهروندان ایرانی بدون چون و چرا دولت را عامل بدبختی خود میدانند و میگویند دولت توانایی ندارد با فساد مبارزه کند و جلوی تورم را بگیرد و میگویند دولتیها و مجلسیها به فکر جیب خودشان هستند. واقعیت هر چه باشد و دولت هر توضیحی بدهد که نهادهای دیگر هم در پدیدار شدن این وضعیت غمانگیز و دشوار برای خانوادههای ایرانی سهم دارند باز هم شهروندان حرف خود را میزنند. همه سخنها و حرف و حدیثهای نوشته شده و یا بر زبان آمده مدیران سیاسی درون دولت و بیرون از دولت را وقتی کنار هم میگذاریم تا دلیل پریشانی امروز شهروندان را بیابیم به یک نقطه مشترک میرسیم: تحریم آمریکا کار را بر ایران و ایرانیان سخت کرده است. این واقعیترین گزاره از اصل داستان و پریشانی اقتصاد ایران در این روزهای سخت است و بقیه حرفها را باید در حاشیه این مقوله اساسی دید و تحلیل کرد. اعمال تحریمها راه را بر فروش نفت ایران به خارج مسدود کرده است و ایران از درآمد میانگین حدود ۷۰ میلیارد دلار در ۱۲ سال منتهی به ۱۳۹۶ به درآمد احتمالی حداکثر ۲۰ میلیارد دلاری پیشبینی شده خوشبینانه رسیده است. این رخداد بزرگ اصل داستان است و پیامد آن فقیر شدن نهاد دولت و سپس سایر ارکان و اجزای ادارهکننده کشور است. این یک واقعیت سرسخت است و تا روزی که ایران بتواند بدون درآمد حاصل از صادرات نفت زندگی مناسبی داشته باشد چند سال فاصله داریم.
اقتصاد ایران به دلایل گوناگون توانایی مقابله با تحریمها را از دست میدهد، اگر چارهای اندیشیده نشود و به بدترین روزها برسد، اگر مدیریت سیاسی نتواند شرایط سیاست خارجی را تغییر دهد، اگر آمریکا جرات میکند در سایر جبههها نیز ایران را به جدال دعوت کند از این مساله اطلاع کافی دارد که اقتصاد ایران ضعیف شده است. در این وضعیت بهتر نیست ایران به جای اینکه نیروهای خود را در بسترهای دیگر هدر دهد نیروی خود را بر اقتصاد متمرکز کند؟ اگر اقتصاد ایران از این روزهای بد عبور نکند نمیتوان امیدوار بود به نتیجه مناسب برسیم.