مسعود پزشکیان چند روز پیش در یک سخنرانی برای چندمین بار گفته “هرکس در رفع ناترازیها به ما کمک کند دستش را میبوسم”.
این نوشته متمرکز بر امکان رفع ناترازی “برق” در کشور است و مخاطب این متن فعالان اقتصادی به جهت پیش بینی شرایط سال آتی و همچنین سیاست گذاران کشور بالاخص شخص رئیس جمهور است:
بحران برق در ایران بیش از موضوع مصرف به معضل تولید و انتقال برق مرتبط است. فرسودگی شدید نیروگاهها، کاهش تولید نیروگاههای آبی و محدودیت های عمیق گازی که با تحریم های بین المللی، شرایط وخیم اقتصادی و مدیریت ناکارآمد ورشکستگی برق را در ایران رقم زده است، بعید است توسط همان افرادی که این وضعیت را بوجود آورده اند حل بشود!
کمبود برق در زمستانی که گذشت به رکورد وحشتناک ۸۰۰۰ مگاوات رسید و با آغاز فصل گرما و شروع کار خنک کننده ها به ۱۵۰۰۰ مگاوات خواهد رسید!
این به معنای دو برابر شدن خاموشی هاست! خسارت ناشی از بی برقی به ۳ میلیارد دلار در سال منجر شده و تابستان پیش رو بخش تولید باید قید ۳۰% از تولیدش را بزند و تولید کننده و صنعتگر ایرانی تمام محاسبات مالی سال آینده را باید بر این مبنا انجام دهد.
ایضا جناب پزشکیان هم باید درآمد مالیاتی و ارزی غیر نفتی را بر همین مبنا محاسبه بفرمایند
ببینیم برای حل این مشکل چقدر پول لازم است:
نوسازی توربین های فرسوده ۱ میلیارد دلار، بهینه سازی شبکه انتقال ۵ میلیارد دلار، ساخت نیروگاه های جدید ۵ میلیارد دلار، احداث خطوط انتقال از قرار هر کیلومتر ۲ میلیون دلار، ذخیره سازی برق ۳ میلیارد دلار، نصب کنتورهای هوشمند ۲ میلیارد دلار و شروع پروژه تولید برق خورشیدی ۵ میلیارد دلار به جمع ۲۲ میلیارد دلار پول لازم است و از شما چه پنهان وزارت نیرو در ایران بدهکارترین نهاد دولتی است. با رکورد بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان!
هند با سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلار در ۵ سال ظرفیت برق خورشیدی را به ۱۷۵ گیگاوات و آلمان با همین میزان سرمایه گذاری اتکای برقش را از سوخت فسیلی نصف کرد.
آیا چنین کاری برای کشور ما میسر است؟
پاسخ منفی است.
شرایط وخیم اقتصادی، نرخ گذاری اشتباه برق، تحریم ها و مدیریت ناکارآمد امکان سرمایه گذاری بخش خصوصی، تامین مالی دولتی، تامین مالی خارجی، فروش اوراق به سرمایه گذار خارجی را عملا غیرممکن کرده است.
اما اگر دولت امروز تصمیم بگیرد از طریق قطع یارانه برق، سرمایه لازم را برای حل ورشکستگی انرژی کشور تامین کند آیا میسر است؟
کشور عزیزمان ایران در حال حاضر برق ۱۰۰۰ تومان به ازای هر کیلو وات ساعت را به ۵۰ تومان مشترک خانگی می فروشد یعنی ۹۵درصد ضرر!
و اگر امروز دولت فخیمه این یارانه را حذف کند به معنی ۸ میلیارد دلار صرفه جویی است که تقریبا یک سوم سرمایه مورد نیاز محاسبه ما برای حل این مشکل است!
با اینحال اگر همین سرمایه را فرضا در یک سناریوی ترکیبی فسیلی – خورشیدی بکار گیرد به ۵ تا ۱۰ سال زمان عملیاتی برای رفع ناترازی امروز نیاز است و البته به شرط تامین سرمایه مورد نیاز از طریق قطع یارانه برق !
هند و مراکش چنین تجربه ای داشتند. هند با قطع یارانه ها و جذب ۶۰ میلیارد دلار موفق به ۵ برابر کردن ظرفیت برق خود البته در یک بازه زمانی ۵ سال شد و مراکش نیز با جذب کمکهای بین المللی همین مسیر را پیمود و از واردات برق بی نیاز شد.
اما آیا چنین سناریویی برای کشور ما هم شدنی است؟
پاسخ منفی است.
1- ورشکستگی برق در ایران تبدیل به یک بحران اقتصادی شده که برای جلوگیری از تبدیل آن به یک بحران اجتماعی، نیاز به رفع و رجوع سریع و در کمترین زمان دارد که بر اساس این نوشته ناممکن است.
2- ورشکستگی برق در ایران نیاز به سرمایه گذاری یا جذب سرمایه بالای ۲۰ میلیارد دلاری دارد که با شرایط سیاسی و اقتصادی امروز محال است
3- ورشکستگی برق در ایران نیاز به تحول خواهی، نوآوری و انگیزه مدیریتی دارد که پیدا نمی شود
4- ورشکستگی برق در ایران نیاز به نرخ گذاری جدید و تجدید نظر در یارانه مصرفی دارد که پیش نیاز آن پذیرفته شدن آن توسط جامعه ای است که امروز خشمگین تر از هر زمانی در تاریخ معاصر ایران است!
این وعده پزشکیان نیز وعده سر خرمن است. بوسه هایش نصیب هیچکس نخواهد شد!